بیانیه

نامه سرگشاده مرکزعباس امیرانتظام به تقی رحمانی

دوست دیرینه آقای تقی رحمانی عزیز

با درودهای فراوان وعرض تبریک مجدد به مناسبت موفقیت چشمگیرهمسرگرامی تان، خانم نرگس محمدی ، برای کسب جایزه صلح نوبل وتوفیق توام با شادمانی که نصیب یکایک اعضای معززخانواده های رحمانی ومحمدی گردید. بی گمان به این گونه افتخارات دست یافتن درعین حال مسئولیت های مضاعفی را برای فرد مربوطه بوجود می آورد.

بدون شک‌ شما و‌نرگس عزیزهم پس ازاین با تلاش های چشمگیردرزمینه صیانت و‌دفاع ازحقوق آحاد بشر، فارغ ازهرملیت، قومیت، رنگ، نژاد و‌مذهب موفق به نیل به اهداف والاترو‌پیمودن راه دشوار آزادی خواهید گردید. این باراما به لطف خداوند ازهمیاری رهروان جوان وپرتوانی مانند کیانا وعلی نیز برخوردارخواهید بود.

آقای رحمانی گرامی، برنامه های شما را درمدتی که برای دریافت جایزه باعلی وکیانا دراسلوحضورداشتید، ازطریق شبکه های تلویزیونی دنبال می کردیم. ازمشاهده فرزندان پخته وفهیم تان و‌نیزاجراهای  درخورتحسین شان بسیار لذت بردیم. البته این نتیجه به بارنشستن زحمات شما دراداره وتربیت آنان، آنهم درغربت وبه تنهایی را باید ستود. مطمئنا این مهم آسان حاصل نگردیده، اما اکنون مشاهده نتایج زحمات تان خود بسیار لذت بخش ودلنشین است. امیدوارم شما زوج عزیزشاهد موفقیت روزافزون این دو فرزند دلبندتان درآینده باشید ،همچنان که آنها به پدرومادری چون شما افتخارکرده وخواهند کرد. ما تصمیم داشتیم پس ازپایان مراسم دریافت جایزه طی سطوری چند نکته را با شما که آشنایی وارتباط مان به سالیان دور برمی گردد، در میان بگذاریم. برآن شدیم تا پس ازبازگشت سلامت شما به پاریس ورفع خستگی ناشی ازسفروهیجانات آن مطالب حاضررا با شما مطرح کنیم. مخاطب موضوعاتی  که درپی می بینید صرفا شخص شماست ولاغیر. ازهیچ فرد یا نهادی توقع خاصی نداشته ونخواهیم داشت زیرا گذرزمان بخودی خود بسیاری ازحقایق تاریخی را روشن خواهد کرد!                     

زمانی که اعلام کردند نرگس عزیز برنده جایزه صلح نوبل شده است، دربرخی مصاحبه هایی که با شما انجام گرفت دست کم این انتظاررا داشتیم که پیروسالهای متمادی که شما در کنارعباس امیرانتظام، نماد چهل سال استقامت وازخود گذشتگی  برای میهن ایران بودید، ازاوکه براى نسل های بعد ازما نیز مثال زدنى خواهد بود، یادی بکنید. خوب واقفید که حبس برای امیرانتظام یک ابزاراشتهاریا نمایش پوپولیستی ویا به انگیزه کسب افتخاری چون جوایز بین المللی نبود. دریغ آنکه به جزماندلای ایران ازبسیاری نام بردید وجایزه را به آنان تقدیم کردید. البته این حرکت ژست دلنشینی هم بود، اما چگونه فردى چون شما که با سابقه حبس ۱۵ ساله خود شاهد ظلم رفته بر امیرانتظام از یکطرف وایستادگی صخره گونه اش در برابر زجرها بود، می تواند یادی ازاونکند!؟ آیا مردی که شکنجه های بی پایان تحمل کرد ونه تنها شجاعانه تاب آورد بلکه زندان وانفرادی را به سخره گرفت، درهیج کجاى ذهن وزبان شما جایگاهی نداشت!؟ هر بار که به منزل اومی آمدید امیرانتظام شما را پسرم خطاب می کرد وازمحبت های مادرگرامی شما بعنوان خاله، همواره یاد می کرد. خود شاهد بودید که چگونه جناح های راست ورادیکال وچپ ازفدائیان تا مجاهدین خلق ازیکسو و‌سلطنت طلب ها ازطرف دیگرچقدرامیرانتظام را آزردند وتحت ستم قراردادند. اما بسیاری ازهمین افراد بعدها پس از شناخت جوهر وجود و روح بزرگش مریدش شدند.

آقای رحمانی عزیز، ما براین باوریم که هر کسی با هرعقیده ای، اگر فقط یک روز را بخاطر نظراتش پشت میله های زندان بگذراند، قابل احترام وستایش است. اگرچه شما در سخنرانی هایتان کسانی را ستودید وسخاوتمندانه جایزه صلح نوبل را به آنان تقدیم کردید که وقتی امیرانتظام ، شما وهزاران نفر مانند شما درزندان وتحت شکنجه یا زیرحکم اعدام بودید، درراس قدرت قرارداشتند وطبعا سکوت اختیارکرده بودند. جزخود امیرانتظام و شادروان آیت الله منتظرى چه کسى معترض آن ظلم ها وستم ها بود!؟ امیرانتظام را بارها بخاطر فریادها وشکایت های از درون زندانش به جوامع بین المللی بظاهر حقوق بشرى بطورنمادین اعدام کردند. سال ها حق ملاقات نداشت وازامکانات اولیه محروم بود. تنها ازتکه پتوهای زندان برای خود پوششی به نام دمپائی ابداع کرده بود. پس از گذراندن هفده سال متمادی در زندان های مختلف کشور، اولین بار گام به بیرون نهاد. با سپری نمودن ۴۵۰ روز انفرادی بواسطه محرومیت ازآفتاب رنگ دانه های پوستی اش از بین رفته بودند.

آقای رحمانی عزیز، قطعأ ازیاد نبرده اید که ان دوره درزندان ها براو چه گذشت. اگرچه امروزبسیاری درهتل اوین بسرمی برند که بعضأ زندانیان سیاسی فعلی می توانند از درون آن حتی با رسانه های خارجی  مصاحبه بکنند، مقاله بنویسند، توئیت بزنند، صفحات مجازی داشته باشند تا جامعه از حال شان درهرلحظه با خبرشود وتهییج افکارواحساسات عمومی امکان پذیر باشد. درعین حال این تغییربزرگ درشرایط زندانیان وآزادی عمل آنان خود یکی ازنتایج فریادهای بلند امیرانتظام دردادخواهی ازنهادهای حقوق بشربین المللی درآن زمان مخوف بود.امیرانتظام دراختناقی زیست که بسیاری حتی در زنده بودن وی تردید داشتند. آنچنان تنها مبارزه کرد که بقول خودش جز خدای خود هیچکس را نداشت. حتی یاران و‌همفکرانش، بجز شادروان بازرگان، بنا برمصالح خودشان از وی دوری می جستند. نه درداخل هیچ گونه حمایتی ازاووجود داشت ونه امیدی به حامیان خارج از کشور و اسپانسرهای مالی و معنوی، و‌شبکه های خبری که یک کلمه از وضعیت این انسان وارسته به میان آورند، دیده می شد. آیا این حقایق تلخ واقعا از ذهن شما پاک گردیده است؟                                                                           

درآذر۱۳۸۸ حنا مخملباف ۲۱ ساله ۲۵ امین جایزه جهانی اش را به امیرانتظام تقدیم کرد وانگیزه اش را این گونه توصیف کرد: “من ۲۱ سال دارم و چهار سال دیگر ۲۵ ساله می شوم. چرا درمورد عدد ۲۵ حرف می زنم؟ ۲۵ برای من این معنا را دارد که این ۲۵مین جایزه بین المللی است که می گیرم. ولی برای بعضی ها عدد ۲۵ معنای ۲۵ سال زندان درحکومت جمهوری اسلامی را دارد. می خواهم این جایزه را با عشق و احترام کامل به امیر انتظام تقدیم کنم که ۲۵ سال بی گناه در زندان های جمهوری اسلامی مقاومت کرد، یعنی بیشترازعمرمن.”                                                                   

با مشاهده این حرکت اشک شوق امیرانتظام از اینهمه درک ، مروت و مرام سرازیرشد. بنابراین حق بدهید که ازشخص چون تقی رحمانی که تنها دوسال پیش درمصاحبه ای ازدردهای آن بزرگمرد به عنوان “مصائب امیرانتظام” یاد کرد، متوقع باشیم. مبارزی که حتی نلسون ماندلا هم به اندازه ی وی از حکومت وقت آپارتاید مورد ظلم وستم قرارنگرفت، چه رسد به دیگران! تحمل کیفر زندان ابد تا آخرین لحظه  حیات  انجام ۲۷ عمل جراحی و نهایتا ویلچر نشینی، از دست دادن شنوایی یک گوش، لطمات جبران ناپذیر مادی ومعنوی مانند محرومیت از دیدن فرزندان، و‌متاسفانه بسیاری تلخکامی های دیگر جملگی به ناروا وظالمانه. این موارد را قطعأ بیاد می آورید وبه ههمین دلیل سکوت شما دراین مقطع حساس پرسش برانگیزهست وغیرقابل فهم!

باری، اوسالیان متمادی بدون یارویاور به مبارزه و دفاع از خود ادامه داد ، قطعا مبارزه برای اثبات حقانیت امیرانتظام پایان نیافته بلکه امیدوارترازهمیشه تا نیل به مقصود ما درکنارش هستیم وهمواره براى حفظ نام، یاد وخاطره ى بی همتای مبارزات بى امانش تلاش خواهیم کرد. شک نداریم که افسانه امیرانتظام چون قصه اى  پر غصه اما افتخارآمیز سینه به سینه در میان نسل های آینده  روایت خواهد شد. محبت و حمایت هموطنانی که ، پس از گذشت بیش از پنج سال از رفتن بی بازگشتش، همچنان هنگام به زبان آوردن نام عباس امیرانتظام  بی اختیار اشک از دیدگان شان جارى  شده و بغض راه گلوی شان را می گیرد، ستودنی است. آنان که شاخه های گل شان را بدون آنکه کسى متوجه شود بر روى سنگ سرد مزارش می گذارند و فقط باغبان آرامستان این لحظات قدرشناسی ونیکی را ثبت می نماید .

وقتی خانم شیرین عبادى موفق به دریافت جایزه صلح نوبل  شد، امیرانتظام برای چند روز درمرخصی استعلاجی درمنزل بود. اوبه اتفاق همسرش که هردوخوشحال ازآن واقعه بودند، جهت تبریک به منزل آقای عبدالکریم لاهیجی ، وکیل برون مرزی امیرانتظام جایی که خانم عبادی در آنجا مستقر بودند، تماس گرفتند. آقای لاهیجی دران مکالمه تلفنی به ایشان گفت که بیست سال برای رسیدن چنین روزی تلاش کرده است! خوشا که موفق هم شد! عجبا که لاهیجی با چشم پوشی ازحقایق واغماض ستم هایی که برموکلش رفت آن هم درجایگاه وکیل امیرانتظام برای او چه کرد!؟ اما امیرانتظام دربخش عظیمی اززندگی تراژدیک خود، فقط همسروفادارش را درکنارخود داشت ومحروم ازهر امکان وحمایت پروپاگاندا گونه رسانه ای بود. جایزه ای که از روزگاران  گرفت،  ‌حلاوتش کم از جوایز دنیای خاکی نیست که برخی برغم دریافت آن، کرکره های وجدان خویش را پایین کشیده اند. عباس امیرانتظام را نمی توان صرفا با نلسون ماندلا، دریفوس وژاندارک مقایسه کرد، بلکه اونسخه ای منحصربه فرد فداکاری برای ایران زمین است. امیرانتظام به تعبیرشادروان محمد ملکی “امیرامیران” بود.

مردی که متحمل وقربانی بیشترین ظلم درنظام حاکم وازبدو‌تاسیس آن بود، اما باعشق وایستادگی به ایران وایرانی معما ومعنایی دیگرببخشد.                                                                                                            

با پوزش ازاطاله کلام وتصدیع اوقات ارزنده شما وبا بهترین آرزوها برای سلامتی، آرامش وتوفیق شما و خانواده محترم در پیشبرد اهداف بشردوستانه تان.

به امید تحقق آزادی وعدالت راستین درایران عزیز

مرکزعباس امیرانتظام برای عدالت اجتماعی

الهه امیرانتظام

علی ایزدی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *