بیانیه

بیانیه شماره ۷به مناسبت فرا رسیدن ششمین سالروزدرگذشت عباس امیرانتظام

ایکاش بودی ومی دیدی

افسوس که امروزامیرانتظام دیگردرمیان ما نیست تا ببیند بسیاری ازنهال های آزادی وآزادگی را که اوطی دهه ها تلاش بی وقفه، اما درشرایطی سهمگین کاشت و با شیره جانش آبیاری کرد، اکنون چگونه به بار نشسته است. شاید نسل هایی که عهده دار برداشت میوه سال ها رنج ومحرومیت این انسان هستند نگرشی متفاوت به اوضاع پیرامون داشته باشند اما خواسته همه آنان همان وجه مشترک دیرینه است: آزادی بیان و اندیشه، احترام به حقوق فردی و اجتماعی، برقراری عدالت ازطریق رفع هرگونه تبعیض وبرابری همه انسان ها دربرابرقوانین ومقررات حاکم برجامعه.

در حال حاضرنسل جوان ما چه دردرون مرزها وچه دربیرون ازسرزمین مادری خود، عمیقا تشنه تغییرند. آنها بیش ازهرزمان دیگرآگاه به حقوق فردی واجتماعی خود هستند ودیگربه آسانی ستم وستمگررا پذیرا نیستند

عباس امیرانتظام اما با درایت وذکاوت سیاسی خود وقوع محرومیت ها وفجایع ناشی ازآنها را دهه ها قبل ازوقوع آنها پیش بینی کرد وبی وقفه راهکارارائه می داد. اگرچه گوش شنوا ودیده با بصیرت که بموقع بشنود وببیند وعلاج واقعه نماید، وجود نداشت. امیرانتظام ازسال ۵۸که تنها یک سال ازوقوع انقلاب درایران گذشته بود، فریاد حق طلبی اش را آغاز کرد وتا تیرماه ۹۷که رخت ازجهان بربست، صدایش در دادخواهی ومطالبه گری برای مردم خود خاموش نشد

تنوع وتکثرافکارامیرانتظام وکمیت وکیفیت فعالیت ها واقداماتش طی ۴۰سال را می توان به شرح زیرخلاصه نمود:

او رسیدن به بن بست کنونی را درسال ۵۸دید ونسبت به آن هشدار داد.علت این انسداد سیاسی را امیرانتظام در تدوین قانون اساسی معیوبی یافت که حاصل انجام تغییرات پنهانی درقانون اساسی اولیه بود که توسط دولت موقت بدوا تدوین گردیده بود. پیشنهاد وی برای بازگشت قطارانقلاب برروی ریل درست ارائه لایحه انحلال مجلس خبرگان توسط دولت شادروان مهندس بازرگان بود. پیروآن می بایست مجلس موسسان جهت تدوین قانون اساسی جدید تشکیل گردد. داشتن افکاری ازاین دست، و گردش ذهن حول محور ممنوعه، یعنی ولایت مطلقه فقیه، چه تاوانی می تواند داشته باشد. لذا مقرر گردید سناریویی تهیه شود که طی آن بتوان امیرانتظام را به اتهام واهی خیانت وجاسوسی دستگیروبه اشد مجازات رساند. بنابراین بدوا حکم اعدام برای مجازات وی در نظر گرفته شد، و سپس با یک درجه تخفیف تحمل کیفری ابدی براوتحمیل گردید بدون آنکه هرگز ارتکاب این اتهامات واهی وساختگی اثبات گردد. بنابراین بزرگترین آرزوی امیرانتظام تا آخرین لحظه حیات برپایی محاکمه ای عادلانه، با حضور وکلا و ناظرین حقوق بشری بود که طی آن با رساترین صدا وبا دردسترس داشتن کلیه مدارک وگواهی های لازم، بیگناهی خود را به دنیا ثابت کند. این آرزو متاسفانه در عمل هرگز محقق نشد واعاده دادرسی راهیچ یک ازمقامات قضایی درهیچ دوره ای برامیرانتظام روا نداشتند. اما به لطف پروردگار روزگاربه گونه ای چرخید که فریاد بی گناهی او ازدل و قلب میلیون ها هموطن به گوش او رسید ورخت بر بستن از دنیای فانی را برای جسم خسته اما روح بزرگ امیرانتظام سهل تر نمود وسرانجام اوبا لبخند رفت

امیرانتظام تا آخرین دم حیات پر بارخود هرگزازفکرکردن وجستجو برای یافتن راه حل برای عبور مسالمت آمیزازهزارتوی مشکلات جاری کشور، بازنایستاد. در مراحل بعدی اسارت، امیرانتظام چه از داخل زندان ها وچه دردوران مرخصی های کوتاه وبلند خود مطالب و نظریه های اوانگارد بیشماری را دربین جوامع سیاسی مطرح نمود.

آنچه را که بسیاری ازفعالان وتحلیل گران سیاسی چون آقایان میرحسین موسوی ومصطفی تاجزاده به درستی بعنوان راه حل جهت گذار مسالمت آمیز ازبن بست کنونی طرح می نمایند، مانند انجام رفراندوم، مقاومت مدنی، اجرای اعلامیه جهانی حقوق بشر و…حقیقتا ۲۰سال قبل، و در شرایط بسیار سهمگین تر ازامروز، توسط امیرانتظام پیشنهاد گردید. اوبه تدریج پا را فراترنهاد وازتشکیل کنگره ملی وضرورت اتحاد اپوزیسیون سخن های بسیاری گفت ومکتوب نمود اما به دلایل آشکاراین نظرات وپیشنهادات پراگماتیک توسط آنانی که می بایست مشوق ومروج آنها باشند، به محاق رفت.

شاید لازم به یادآوری باشد که به رغم مواضع قهرآلود امیرانتظام نسبت به نظام حاکم، اودرخرداد ۷۶و درانتخاباتی که منجربه روی کارآمدن آقای محمد خاتمی شد، تابوشکنی کرد ودرانتخابات به نفع آقای خاتمی رای داد. زیرا بر این باور بود که این سعادت ملت است که همواره در اولویت قرار دارد. لذا اگر با روی کار آمدن به اصطلاح اصلاح طلبان گره ای ازهزار توی مصائب برای ملت ایران باز شود، بایستی ازاین رویداد استقبال نمود. بنابراین امیرانتظام برای اولین والبته آخرین باربه اصلاحات آری گفت وپای صندوق رفت

اما این اعتماد واعتقاد دیری نپایید تا جای خود را به پشیمانی واندوهی مملواز خشم دهد. درشهریور ماه۷۷وقتی آقای اسدالله لاجوردی ترور شد وآقای خاتمی درستایش لاجوردی او را خدمتگزارمردم خواند، امیرانتظام چنان برآشفت که غرش کنان درگفتگویی مبسوط با رادیو صدای آمریکا به افشای وقایع تلخ و رعب آوردرزندان های کشور پرداخت و پرده ازتمامی جنایاتی برداشت که توسط آقای لاجوردی، تیم او، وسایر زندانبانان کشور درطول دو دهه ۶۰و ۷۰درزندان ها کشوررخ داده بود. تجاوز به دوشیزگان پیش ازاعدام وبه زنان در کل درطول دوران بازجویی و شکنجه. دخترانی که قبل ازاعدام مورد تجاوز قرارمی گرفتند وسپس مجریان احکام ازدگرسو برای دادن شیربها وازسوی دیگر برای گرفتن هزینه تیربه خانواده های داغدیده مراجعه می کردند، مواردی بود که امیرانتظام هم چنین درمصاحبه هایش به آنها پرداخت.

با شکایت خانواده ی لاجوردی امیرانتظام به جرم توهین، تهمت وافترا هرچه زودتردادگاهی شده وبه زندان برگردانده شد. البته این ظاهر سازی قضایی خیلی زود برملا شد زیرا طی دو جلسه دادگاهی که در ماه های آذر وبهمن همان سال تشکیل گردید به وی اجازه حضور دردادگاه داده نشد، چراکه توسط رئیس وقت قوه قضاییه آقای محمد یزدی ایشان مجهول المکان اعلام شد! در حالیکه وی درزندان اوین مشغول گذراندن باقیمانده دوران زندان ابد خود برای تحمل کیفر بسرمی برد! چنین بود که دوره جدید زندانی امیرانتظام، پس ازاخراجی اجباری اما کوتاه در سال ,۷۵درسال ۷۷مجددا آغاز گردید.

یکی ازشجاع ترین حرکات سیاسی امیرانتظام که می توانست منجربه کشته شدن او درزندان شود، ملاقات با رینالدوگالیندوپل نماینده ویژه حقوق بشرسازمان ملل درسال ۱۳۷۰درسومین سفر وی به ایران بود. امیرانتظام درشرایطی اصراربرانجام آن دیدارداشت که هیچ کس حتی شجاعت همراهی وهمصدایی با اورا درافشاگری های مربوطه نداشت.

امیرانتظام اما درانزوای مطلق دردوره ای فریاد برآورد که نگذارید قطار انقلاب ازریل اصلی خود خارج شود و راه را بر استبدادی دیگر هموار نماید که تنها وغریب درزندان های مخوف دهه ۶۰بسرمی برد. اما امروز جای او بسیارخالی است تا با سربلندی وخشنودی ببیند که چگونه فعالان زن ومرد ما جسورانه درزندان های نظام حاکم به یمن فضای مجازی با رسانه های خارجی گفتگو می کنند، از نقض فاحش حقوق بشردرمصاحبه های خود ازداخل زندان می گویند وازطریق رسانه های آزاد در دنیای غرب مطالبه گری می کنند.

گزارشگران امروزحتی بهتر ازگالیندوپل ها وکوپیتورن ها عمل کرده ومطالبی را درراستای نقض آشکارحقوق بشردرایران مطرح می کنند که خود اقدامی در خور توجه است حتی اگربی اثر ماند. انچه امروزبسیاری ازفعالان حقوق بشر درزندان های ایران سرمی دهند، تنها گوشه ای ازفریادهای امیرانتظام برای رعایت حقوق بشروتحقق آزادی وصیانت ازدموکراسی وآزادگی می باشد که اواز ۴۰سال پیش آغازگرآن شد.

تنها آرزوی امیرانتظام تا لحظه سفر بی بازگشتش این بود که دردادگاهی صالحه و درشرایط بدوراز رعب ووحشت وتهدید، ضمن برخورداری ازوکلای مدافع وناظرین آزاده وآزاداندیش، بی گناهی خودش را ثابت نماید وفریاد بزند که برای اوهیچ شکنجه ای سهمگین ترازاین نبود که دراوج عشق ابدی اش به میهن وملت به اوتهمت خیانت ومیهن فروشی بزنند! امید که ما پویندگان راه حق وعدالت بتوانیم به تنها آرزوی دردل مانده این مبارز شجاع وبی بدیل روزی جامه عمل بپوشانیم.

اوازاتحاد اپوزیسیون سخن های بسیاری گفت ومکتوب نمود اما به دلایل آشکاراین نظرات وپیشنهادات پراگماتیک توسط آنانی که می بایست مشوق ومروج آنها باشند، به محاق رفت.

امیرانتظام ایستاده رفت وحیف که دیگر نیست تا ببیند برای نقض حقوق بشر اکنون دادگاه های نمادین تشکیل می شود ودنیا گویاعلاقمند به دیدن وشنیدن شده است. اکنون پرده برداری ازفجایع رخ داده در درون زندان ها دیگر تهمت وافترا نیست، و راوی را “پارانوئیک “ نمی دانند، بلکه برعکس قهرمان می خوانندش!

دردوران مخوف زندان های عباس امیرانتظام ازاین خبرها نبود. تنهایی و انزوا و تمامی اتهامات ناروا و جورهای وصف ناپذیررفته بر اواما نتوانستند کوچکترین خللی دراراده این بزرگمرد برای مبارزه علیه ستم ومقاومت دربرابرظلم وتلاش جهت برقراری عدالت ایجاد نماید. امیرانتظام صدای خودش بود و فریاد دیگران؛ امیرانتظام با رویه خود یاد داد که چگونه دراوج استیصال می توان خود را به رخ روزگار کشاند و به دنیا فریاد زد

ای آنانی که برساحل نشسته اید ، من هنوزهستم، مراهم ببینید، حق مراهم بجا آورید. اما اگراین کمترین
خواسته ام را نیزدرنظرنگیرید، من هم اجازه نخواهم داد که انکارم باشید!
مرکزعباس امیرانتظام برای عدالت اجتماعی
الهه امیرانتظام
علی ایزدی
۲۱تیر ۱۴۰۳برابربا ۱۱جولای ۲۰۲۴

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *